غور در وادی آفرود – قسمت چهارم
. . . . اندر مشاهیر و نامداران آفرود
در ایام ماضیه ، یکی از بزرگان آفرود بنام “شیخ شُبِیر”
مشهور به خانِ جزیرهُ الکیش ، ادام الله آفروده* ، معرفی و اندر احوالات وی تَلَمُّذ و تَتَبُّع* گردیده و خلاصه آن به اطلاع رسید و اما در خبری فوری ، راویان اخبار حکایت کردند ، نامبرده اخیرا با یک مرکب دوچرخ بنام موتورسیکلت ،
رُمول مرنجاب را بقسمی ماهرانه ، آنچنان کاویده و در نوردیده که جمهور اذناب و انصار وی ، آینده ای درخشان در این فن را نیز برای وی متصور شدند .
حال بقرار مَعهود* و رسم مالوف* ، میپردازیم به یکی دیگر از مشاهیر این فن که شهره اقطار* و امصار* و آفاق جهان و خصوصا ناحیت دلیر مردان بلاد پارس ، یعنی بلوچستان است و او همانا “شیخ پرویز ابن شه بخش” ،
رضی الله عَنه* ملقب به ” سریع الآفرود ” میباشد که دوست و دشمن به عُلُوّ همت و کمال فضل وی معترفند .
از ” ابوالآفرود ابن مرکب ساز ” ادام الله بقاء ، در رساله ” الهایلوکس فی صناعت الجاپان ” آمده : در آنزمان که به بلوچستانم مقام بود ، روزی جماعت آفرودبازان آن دیار ، جملگی در بیرون بلده زاهدان ، که خود مسقط الراس* زعمای بزرگ و قدیمه و عدیده آفرود میباشد ، در ناحیتی بنام ” لوچو* ” ، گرد آمده و باب مباحثات فنی مفتوح همی داشتند .
قضا را مرا با بزرگی از ایشان بنام “شیخ پرویز ابن شه بخش” ، که به فضیلت ، افضل دیگرانش داشتندی اتفاق مجالست افتاد . سخنها راندیم و داستانها گفتیم تا بدانجا که رشته کلام به ریزه کاریهای آفرود پیوست ، وی در حال چنان از اسرار خفیه این فن بر زبان راند و رموزی را فاش ساخت و اندر آداب و رسوم و عادات و علوم آفرود بیانات فرمود که همه را به شگفتی واداشتی و تعدادی از احباب* و اصحاب که مستغرق در بیانات وی بودی ، چون خواطر به کُنه* آن نرسیدندی ، دیگ هیجانات بقسمی جوشیدندی که از فرط استعجاب* ، در حال ، گریبان دریدندی و نعره کشان با مرکب هایلوکس ، سر به بیابانهای پاکستان گذاشتندی .
جمهور محققین را عقیدت بر اینست که “شیخ پرویز ابن شه بخش” را کرامات دیگری نیز هست و بَیِّنِه* آنان اینکه ، روایت شده ، روزی در یک برنامه آفرود ، از سلسله برنامه های کمپانی معظم دلفان ، از قلعه کرشاهی تا مرنجاب ، که عده ای از اصحاب با مراکب متعدده و مختلفه قصد سفر داشته ، شیخ پرویز ابن شه بخش ، از جهت الزام حُجَت و اقامت بَیِّنَت* ،از مرکب هایلوکس خود بزیر آمده و ناگاه سوار بر موتور کراس
یکی از اذناب گشته ( نگارنده ) و با آن مرکب دو چرخ طی پرشهائی که فرنگان به آن ” تِیک آف ” گویند ، آنچنان اطوار غریبه و حالات عجیبه ای از وی ظاهر گشت که یاران جملگی بر جای خشک شده و متحیر از این همه مهارت و تسلط وی بر مراکب گوناگون .
و چنین بود که جمهور اذناب و انصار ، آوازه اشتهار وی به گنبد دوّار رسانیدند . بطوریکه این آوازه ، در تمامی ممالک غزنین و زابلستان و نیمروز و خراسان و خوارزم و گرگان و طبرستان و دامغان و ری و اسپاهان و بلاد هند و سند و مولتان ، شایع و مبسوط گشت.
باشد که همیشه کِسوت آفرودی ایشان مُطرَز* ، و در تَواتُر* آفرود موَیَّد* گردد .
این کَلَمَتی چند موجز از خصایص و محاسن شیخ پرویز تقریر گشت .
و اما در مکتوبات بعدی ، اندر سایر مشاهیر آفرود ، از جمله برادران دلفان ابن آذری